روانشناسي روانشناسي .

روانشناسي

علت هاي طلاق

علت اصلي طلاق چيست؟عوامل زيادي ممكن است باعث طلاق و جدايي شوند. از اختلافات كوچك گرفته تا مسائل مهم و بزرگ. عمده ترين عوامل به وجود آورنده طلاق در سال هاي اخير مربوط مي شود به مسائلي مثل: مشكل در روابط جنسي ، عدم تفاهم در زندگي مشترك ، مشكلات  در روابط زناشويي ، مشكلات مالي ، خيانت ، دخالت هاي خانواده ، عدم تناسب فرهنگي ، تحصيلي ، اعتقادي و خانوادگي ، ازدواج در سنين بالا ، اختلاف سن زياد و …  اشاره كرد. علاوه بر مواردي كه ذكر شد عوامل ديگري نيز وجود دارد كه باعث ايجاد طلاق در زوجين مي شود كه در ذيل برخي از آن ها را به همراه توضيح مختصري بيان مي كنيم.
پنهان كاري در مورد مسائل مهم: يكي از مسائل مهم كه در مشاوره طلاق مشاهده مي شود پنهان كاري يكي از زوجين مي باشد. براي مثال فرد سابقه بستري شدن در بيمارستان را به دليل وجود بيماري روان پريشي در گذشته خود داشته و اين موضوع را با همسر خود در ميان نگذاشته است. در بيشتر موارد زوجين پس از متوجه شدن پنهان كاري هاي همسر خود به شدت عصباني و ناراحت مي شوند كه در نتيجه تصميم به پايان دادن به زندگي مشترك خود مي گيرند..
ناباروري يكي از زوجين: مسئله بسيار مهم ديگري كه در بيشتر موارد باعث طلاق در بين زوجين مي شود نازايي و نابارور بودن يكي از زوج ها مي باشد ، به اين صورت كه يكي از آن ها علاقه بسياري به داشتن فرزند دارد. حال زماني كه در زندگي مشترك خود نتوانند صاحب فرزندي شوند اين موضوع باعث به وجود آمدن دلخوري ها و ناراحتي هاي بسياري مي شود كه در نهايت منجر به طلاق مي شود.
پيشرفت يكي از زوجين: مسئله ديگر پيشرفت يكي از زوجين چه از لحاظ مالي و يا از لحاظ تحصيلات مي باشد ، به اين صورت كه فرد پس از ازدواج به موفقيت ها و پيشرفت هاي بسياري دست پيدا مي كند كه باعث مي شود همسر خود را پايين تر از شخصيت و لياقت خود بداند به همين دليل تصميم مي گيرد كه زندگي مشترك خود را پايان دهد و يا در برخي موارد يكي از زوجين اين تفكرات را دارد كه با ادامه دادن به زندگي مشترك خود نمي توانند هيچ گونه پيشرفتي در زندگي داشته باشند. 
باتوجه به تجربه جلسات مشاوره طلاق، در به وجود آمدن طلاق همان اندازه كه رفتار يكي از زوجين آنها را به سمت طلاق سوق داده به همان اندازه هم طرف ديگر تلاشي براي حل مشكل نكرده ، پس هر دو طرف به يك اندازه مقصر هستند. در صورتي كه هميشه زوج ها، علت ايجاد مشكل و در نهايت طلاق را بر گردن همسرشان مي اندازند و خود را مقصر نمي دانند. اكثر اين افراد نمي دانند براي چه چيزي ازدواج كرده اند و تا چه حد حاضرند به پاي همسرشان بمانند. آنها بايد بدانند كه با شروع زندگي مشترك بسياري از شرايط تغيير مي كنند و بايد بتوانند با بسياري از مشكلات مقابله كنند. بسياري از افراد به هنگام مطرح شدن نام مشاوره طلاق ، واكنش منفي نسبت به آن نشان مي دهند. زيرا نمي دانند جلسه مشاوره طلاق براي چه امري تشكيل مي شود. جلسات مشاوره طلاق در واقع براي اينكه شما بتوانيد به راحتي طلاق بگيريد نيست ، بلكه براي تسهيل حل مشكلات  و جلوگيري از طلاق و جدايي به وجود آمده اند. همچنين بايد توجه داشته باشيد كه به وجود آمدن مشكل ، عيب نيست! بلكه برطرف نكردن آن يا پيگيري  نكردن براي حل آن عيب است. پس اگر مشكلي داريد بايد به دنبال حل آن باشيد.
 بايد توجه داشته باشيد كه اگر خودتان بتوانيد مسائل و مشكلات را رفع كنيد پس از رفع آنها رابطه مستحكم و قوي تري خواهيد داشت. براي رسيدن به چنين رابطه اي مي توانيد از جلسات مشاوره طلاق استفاده كنيد. اين جلسات به زوجين كمك مي كنند تا بتوانند ناگفته هاي همديگر را درك كنند و در جهت حل مشكل و جلوگيري از طلاق تلاش كنند. پس نبايد به هر دليل كوچكي سريع تصميم به جدايي بگيريد.قبل از تصميم گيري براي طلاق اين سوالات را از خودتان بپرسيدبهتر است قبل از اين كه تصميم به طلاق بگيريد از خودتان يك سري سوالات را بپرسيد ، شايد با فكر كردن درباره پاسخ به اين سوالات از تصميم خود براي طلاق منصرف شويد. در ذيل برخي از اين سوالات را نام مي بريم.
آيا درباره موضوعي كه باعث به وجود آمدن دلخوري ها و مشكلات در رابطه تان شده است با يكديگر صحبت كرده ايد؟ زيرا بسياري از زوجين درباره مشكلات و ناراحتي هاي خود با يكديگر صحبت نمي كنند ، گمان مي كنند كه همسرشان از رفتار ها و واكنش هاي آن ها متوجه مسئله اي كه باعث ناراحتي شده است مي شود كه اين طور نيست و در بسياري از موارد همين موضوع باعث مي شود تا يكي از آنها با خود اين فكر را كند كه هيچ اهميتي براي همسر خود ندارد و همين مسئله باعث بروز دلخوري هاي بسياري مي شود.براي نجات زندگي مشترك تان چه راهكارهايي وجود دارد؟ با پرسش اين سوال از خودتان مي توانيد ليستي را تهيه نماييد كه در آن كارهايي كه خودتان و همسرتان بايد براي بهتر شدن زندگي مشترك تان انجام دهيد را بنويسيد و به آن ها عمل كنيد ، پس از آن مي توانيد متوجه شويد كه چه مقدار از مشكلاتتان كمتر شده است.آيا درباره كارهايي كه انتظار داريد همسرتان انجام دهد با او صحبت كرده ايد؟ گاهي علت بسياري از مشكلات بسيار ساده مي باشد و دليل آن صرفا اين است كه همسرتان نمي داند كه شما چه انتظاراتي از او داريد همين مسئله باعث به وجود آمدن اختلافات بسياري مي شود.آيا واقعا بدون همسرتان خوشحال تر هستيد؟ بايد زوجين به اين موضوع فكر كنند كه آيا چيزهايي كه بعد از طلاق به دست مي آورند از همسرشان با ارزش تر است يا خير ، اگر يكي از رفتارهاي همسرتان باعث ناراحتي شما شده ، مي توانيد با فكر كردن به نكات و رفتار هاي خوب او ديدگاه هاي منفي تان را نسبت به او كمتر كنيد.


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
+ نوشته شده: ۲۳ اسفند ۱۳۹۹ساعت: ۰۹:۱۸:۴۷ توسط:مسعود موضوع:

مشكلات كودكان در كودكي

شكل‌گيري هويت بخش مهمي از رشد طبيعي هر فردي است و در گذران عمر اتفاق مي‌افتد. هويت (شامل حس خوب‌بودن به‌قدر كفايت، يك‌پارچگي عقل و احساس، آگاهي پايه از وضعيت عاطفي، احساس امنيت و انسجام فردي و حتي درك فرد از اينكه اصلا چه‌كسي است) درنتيجه‌ي تروماي رشدي آسيب مي‌بيند، زيرا در اين حالت آنچه در اولويت قرار مي‌گيرد، تلاش براي بقاست و منابعي كه مي‌بايست به تكامل «خود» اختصاص مي‌يافتند، در جاي ديگري به‌مصرف مي‌رسند.
تروماي زودهنگام موجب تغيير مسير تكاملي مغز مي‌شود، چراكه پرورش در محيط‌هاي توأم با ترس و بي‌توجهي موجب تغييراتي در مدارات مغزي خواهد شد. هرچه فرد در سنين پايين‌تري با چنين تجربه‌اي مواجه شود، شدت تأثيرات عميق‌تر خواهند بود.
فرايند تكامل هويت در بزرگ‌سالي حتي براي كساني كه كودكي امن و پرمايه‌اي داشته‌اند، مي‌تواند چالش‌برانگيز باشد، چه برسد به كساني كه با پيامدهاي تجربه‌ي آسيب‌هاي روحي دست به گريبان‌اند. ازاين‌روست كه تكامل هويت در برخي افراد به‌دليل تأخيرات رشدي و عوارض تروما در بزرگ‌سالي (ازجمله‌ي اين عوارض عبارت‌اند از سوء‌مصرف مواد، اختلالات خوردوخوراك، افسردگي، مسائل رفتاري و مشكلات ارتباطي) به مشكل برمي‌خورد.
اگر تروماي رشدي حل‌نشده باقي بماند، فرد هويت خود را در قالب شخصي بازمانده خواهد يافت و در مناسبات خود با ديگران به‌دليل تلاش براي حفظ امنيت مورد آسيب مكرر و محروميت از تجربيات رشد‌محور قرار خواهد گرفت. فرد در چنين موقعيتي با «خودِ زخم‌خورده» بسيار همزادپنداري مي‌كند. كساني كه از تروماي رشدي رنج مي‌برند، در همان مراحل ابتدايي از دنياي پيرامون‌شان فاصله مي‌گيرند و حتي از خودشان نيز در دوران كودكي، نوجواني و اوايل بزرگ‌سالي جدا مي‌افتند و فقط زماني متوجه اين اتفاق مي‌شوند كه انتخاب ديگري وجود ندارد.وقتي احساسات هيچ جايي در خاستگاه خانوادگي فرد نداشته باشند، فرد قادر به درهم‌آميختن هيجانات با هويتش نخواهد بود و درنتيجه حس مبهم و ناپايداري نسبت به خود خواهد داشت، زيرا نمي‌تواند هيجانات قوي را پيش‌بيني كند، چه برسد به اينكه بخواهد آنها را تحت كنترل دربياورد. هركسي براي اينكه كاملا خودش باشد و بتواند خوب تصميم بگيرد، به اين عملكرد هيجاني نياز دارد. مشكلات تنظيم هيجاني مي‌تواند به تصميمات تكانه‌اي منجر شود و از شكل‌گيري روابط سالم با ديگران جلوگيري كند.
فرد ممكن است كه در اين حالت دچار بي‌حسي هيجاني شود يا برعكس احساس كند كه كلا هيچ هيجاني در خود ندارد. همچنين احتمال دارد كه فرد فقط قادر به تجربه‌ي طيف خيلي محدودي از هيجانات باشد يا هيجاناتش را به‌صورت خاموش حس كند. براي مثال ممكن است كه فقط قادر به احساس هيجانات مبهم مانند نااميدي و بي‌حوصلگي باشد يا مثلا اگر از چيزي احساس نارضايتي مي‌كند، احتمال دارد كه بر اين حس سرپوش بگذارد تا آنكه خشمش منفجر شود. به‌علاوه اين احتمال نيز وجود دارد كه توانايي فرد فقط به تجربه‌ي هيجانات منفي مانند احساس انزجار و تنفر از خود محدود شود. درنتيجه فرد از هر چيزي يا هر كسي كه نسبت به او نظر مثبت داشته باشد، دوري خواهد كرد و اگر مورد حق‌شناسي و سپاسگزاري كسي واقع شود، معذب خواهد شد، زيرا نمي‌داند كه چطور بايد با تعريف و تمجيدهاي ديگران برخورد كند و نيز اينكه در مواجهه با ابراز مهرباني و لطف ديگران احساس بدگماني به او دست مي‌دهد. شايد حتي فرد هويتي غيرواقعي براي خود بسازد و در حضور ديگران مصنوعي و ناشيانه رفتار كند.

روانشناس كودك: https://solhedaroun.com/team-member/givehchi-elnaz/
همه‌ي اينها در روابط شخصي مشكل ايجاد خواهد كرد، چراكه هيجانات سالم لازمه‌ي برقراري صميميت و نيز اتخاذ تصميمات شغلي محسوب مي‌شوند و مي‌توانند مانع پيشرفت باشند. رنگ‌دادن به هويت با اين هيجانات، اگرچه سازنده و لازمه‌ي رشد است، مي‌تواند بسيار چالش‌برانگيز و همراه با ترس و تجربيات دشوار باشد.


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
+ نوشته شده: ۲۰ بهمن ۱۳۹۹ساعت: ۱۰:۲۵:۱۶ توسط:مسعود موضوع:

مشاوره پيش از ازدواج

زدواج يكي از مهمترين تصميمات زندگي است. اما اين تصميم زماني بايد گرفته شود، كه اطالعات و دانسته هاي ما و

تجربه و پختگي ما در برابر بزرگي اين تصميم اندك و ناتمام است. قبل از ازدواج اختيار و قدرت در تصميم گيري بسيار

است و مي توان از تشكيل ساختار هاي مشكل زا دوري كرد. اما پس از ازدواج، هنگامي كه ساختارها شكل گرفت تنها مي

توان كاركردهاي مشكل را كاهش داد و به ندرت مي توان در ساختارها تغيير ايجاد كرد.

مشاوره پيش از ازدواج: https://solhedaroun.com/family-pychology/marriage-counseling/

2 -ضرورت آموزش پيش از ازدواج: نهاد خانواده يكي از نهاد هاي مهم اجتماعي است كه با ازدواج شروع مي شود. سنگ بناي

نهاد خانواده در ازدواج گذاشته مي شود. ما در انتخاب خانواده اي كه در آن به دنيا آمديم اختياري نداشته ايم، اما معمار

خانواده آتي خود خواهيم بود. ازدواج موفق، پايه و بنيان عالي براي ايجاد خانواده ي شاد و مستحكم است.

پيش آشنايي: فرآيند تبادل اطالعات و عواطف بين دو نفر از جنس مقابل به منظور تصميم گيري براي ازدواج است. اولين

عنصر محرك براي آشنايي با يك نفر جذابيت اوست. جذابيت در آغاز و گسترش آشنايي زن و مرد تاثير به سزايي دارد.

نظريه هاي آشنايي: دو نظريه در اين باب وجود دارد:1-همسان همسري 0-ناهمسان همسري

نظريه همسان همسري استوار بر اين فرض است كه هرچه شباهت ها و همانندي ها بيشتر باشد دو طرف بيشتر مايل به

آشنايي با يكديگر هستند. نظريه ي ناهمسان همسري بيان مي كند كه ما بيشتر به افرادي عالقمند مي شويم كه ما را كامل

كند.

3 -اهميت مشاوره قبل از ازدواج

زندگي مشترك افقي روشن و جلوه گاهي زيبا براي تولدي دوباره است مشروط بر آن كه وجوه ضروري اين اشتراك، يعني

توانايي ها و مهارت هاي خاص و سازنده، در تفكر، بينش و عملكرد انسان رويت و مالحظه شود. اگر شناسنامه تان را ورق

بزنيد. چهار واقعه در طول زندگي در آن آمده است: تولد، ازدواج، طالق و فوت كه فقط در ازدواج و طالق مختاريد، بنابراين

ازدواج را نبايد سرسري گرفت بلكه بايد با مطالعه و براساس معيار هاي حقيقي همسر را انتخاب كرد. قبل از ازدواج قطعاً

مشاوره با يك متخصص يا يك مشاور خبره در امور خانواده و برخوردار از اطالعات امروزي ضروري به نظر مي رسد.

اگر زوجين قبل از ازدواج به مشاور مراجعه كنند اين امر به زندگي بهتر و دوام آن كمك شاياني خواهد كرد. مشاوره قبل از

ازدواج به عنوان مهم ترين نكته اي است كه به افراد كمك مي كند واقع بينانه به ازدواج نگاه كنند و از هرگونه احساسات

غيرعقالني بپرهيزند چراكه پايه و اساس ازدواج بر مبناي معيار هاي عقالني استوار است.

شما چه موقعي بايد مشاوره پيش از ازدواج را شروع كنيد؟

اكثر زوجين بر اين عقيده اند كه آنها بايد دو يا سه هفته قبل از ازدواج به مشاوه پيش از ازدواج مراجعه كنند. ولي اين نوع ذهنيت نبايد تقويت شود. مشاوره پيش از ازدواج بايد در سريع ترين زمان ممكن شروع شود.

شما بايد به محض اينكه مطمئن شديد كه مي خواهيد چنين رابطه اي را ايجاد كنيد، بايد به درمان مراجعه كنيد.

من از مشاوره پيش از ادواجم چه انتظاري مي توانم داشته باشم؟

هر آن چيزي كه شما مي توانيد از مورد مشاوره پيش از ازدواج انتظار داشته باشيد، عبارتند از:

ايجاد نتايج ازدواجي مثبت

در حين بحث مربوط به موضوعات داراي تعهد سنگين، همانند پول، *** و كودكان، به راحتي مي توان هيجان زده شد.

يك مشاور با تجربه مي تواند شما را در يك مكالمه راهنمايي كنيد و مانع از خارج شدن شما و همسرتان از مسيرتان شود تا بتوانيد تمركز خودتان را حفظ كنيد و به اهدافتان برسيد.

يادگيري (يا بهبود) مهارت هاي حل تضاد

در صورتي كه شما يك سري كدورت ها يا اختلافاتي در گذشته داشته باشيد، در اين صورت هر دو شما مي دانيد كه در بحث ها به چه نحوي واكنش نشان خواهيد داد؛

چه به صورت آرام و اخم كردن يا به صورت داد زدن و اسم گذاشتن بر رو هم. در صورتي كه شما با خودتان صادق باشيد، در اين صورت جاي اميدواري براي پيشرفت وجود خواهد داشت. يك مشاور به شما آموزش خواهد داد كه به صورت موثرتري گوش كنيد و ارتباط برقرار كنيد؛ به ويژه آنها به شما خواهند گفت كه براي دستيابي به يك راه حل خوشايند، چه چيزي بگوييد (و چه چيزي نگوييد)

داشتن انتظارات واقعي در مورد زمان بندي

براي مثال، در صورتي كه شما در مورد بچه نداشتن تا دو سال موافقت كرده باشيد، در اين صورت زماني كه شما بخواهيد اين برنامه را كنسل كنيد و همسرتان آمادگي آن را نداشته باشد، دچار اضطراب يا نااميدي خواهيد شد.

همچنين اين مورد در رابطه با ساير موضوعات مهم، همانند خريد خانه هم مصداق دارد.

اجتناب از حالت هاي نفرت مسموم

فضاي نفرت موجود در رابطه خودتان را تميز كنيد. يك درمانگر به شما كمك خواهد كرد تا اين مشكلات را حل كنيد و خودتان را از آنها آزاد كند، تا آنها نتوانند در مراحل بعدي ازدواج شما مشكلي ايجاد كنند.

ترس هاي تخريب كننده در مورد ازدواج

يكي از شما يا هر دو شما ممكن است كه از يك خانواده طلاق باشيد يا از يك خانواده داراي پس زمينه بد عملكردي باشيد كه دعوا و منازعه در آن يك مورد عادي بوده باشد. مشاوره پيش از ازدواج مي تواند نحوه ايجاد صلح با گذشته تان و شكستن اين چرخه را به شما آموزش دهد.

شناسايي “بذر ها” و عوامل ايجاد كننده استرس ازدواجي آينده

شما با استفاده از ديد يك كارشناس با تجربه، مي توانيد رفتارها و عادت هايتان كه به اصلاح شدن يا حذف شدن نياز دارند را مشخص كنيد.

پول

از هزينه كردن نترسيد زيرا زندگي يك عمر شما بسته به اين انتخاب است.

تست هاي مشاوره ازدواج را به صورت كامل انجام دهيد.

زمان

تاكيد مي كنم اين يكي از مهمترين انتخاب هاي زندگي شما است. پس حتما زمان بگذاريد.

كلاس هاي مربوط به مشاوره باعث ايجاد تداخل در برنامه روزمره شما خواهد شد، به خصوص در صورتي كه ساعات كاري شما زياد باشد و براي آخر هفته ها برنامه هاي مفصلي داشته باشيد، مشخص كردن و ادامه دادن قرار هاي ملاقات يا توجه كامل به جلسات سخت خواهد بود.

ترس داشتن نسبت به مشكلات اضافي

شروع كردن فرآيند مشاوره پيش از ازدواج مي تواند دلسرد كننده باشد، چرا كه شما و يا مرد شما ممكن است نگران باشيد كه بررسي رابطه شما، مي تواند منجر به ايجاد استرس و مشكلات بيشتري شود.

در واقع، هر چند كه اين مورد در كوتاه مدت مضر مي باشد، ولي مي تواند در بلند مدت مفيد باشد.


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
+ نوشته شده: ۸ دى ۱۳۹۹ساعت: ۰۹:۰۲:۴۸ توسط:مسعود موضوع:

روانشناسي يا روانپزشك

تفاوت روان‌شناسي و روان‌پزشكي از نظر علمي

روان‌شناسي يكي از شاخه‌هاي علوم انساني و روان‌پزشكي يكي از شاخه‌هاي پزشكي است. هر دو رشته در زمينه‌ي درمان اختلالات رواني نقش دارند و مكمل كار يك‌ديگر هستند. روان‌پزشكان پس از گذراندن حدود ۷ سال تحصيلات پزشكي عمومي و سپس مطالعه در زمينه‌ي اعصاب و روان يا روان‌پزشكي، به عنوان روان‌پزشك به كار درمان مي‌پردازند. روان‌‌شناسان به مطالعه‌ي رفتار و فرآيندهاي رواني، تشخيص و درمان اختلال‌هاي روان‌شناختي و…  در يك دوره‌ي ۴ ساله به عنوان كارشناس، و يك دوره‌ي ۲ ساله به عنوان كارشناس ارشد مي‌پردازند. هم‌چنين مي‌توانند با ۴-۵ سال ادامه‌ي تحصيل به درجه‌ي دكتراي روان‌شناسي در مركز روانشناسي دست يابند.

تفاوت كار روان‌شناس و روان‌پزشك

روان‌پزشكان به خاطر تحصيلاتي كه در زمينه‌ي پزشكي داشته‌اند توانايي تشخيص اختلال و انجام دارودرماني در زمينه‌ي اختلالات روان‌شناختي را دارند و براي درمان‌هاي روان‌شناختي بايد درمانجو (مراجع) را پيش روان‌شناس بفرستند. روان‌شناسان به خاطر تحصيلاتي كه در زمينه‌ي رفتار و فرآيندهاي رواني داشته‌اند توانايي تشخيص اختلال و روان‌درماني در زمينه‌ي اختلالات روان‌شناختي را دارند و براي درمان‌هاي دارويي بايد درمانجو را پيش روان‌پزشك بفرستند.

روان‌پزشك براي درمان اختلال رواني دارو تجويز مي‌كند ولي روان‌شناس با روش‌هاي گوناگون روان‌درماني مانند درمان‌شناختي، درمان شناختي – رفتاري، روان‌كاوي و … به درمان مي‌پردازد.

روان‌پزشك اجازه‌ي بستري كردن بيمار در بيمارستان و انجام روش‌هاي درماني ويژه مانند الكتروشوك را دارد ولي روان‌شناس چنين اجازه‌اي ندارد.

روان‌پزشك نسبت به وضعيت مراجع بر روي عوامل زيستي و فيزيولوژيك تاكيد دارد. ولي روان‌شناس بر روي عوامل محيطي، زيستي، روان‌شناختي، خانوادگي و تجارب زندگي و سبك زندگي تاكيد مي‌كند. به همين دليل روان‌پزشك اجازه‌ي روان‌درماني و مشاوره غيردارويي ندارد و اين كار را روان‌شناس انجام مي‌دهد.

روان‌پزشكي داراي يك شاخه است و روان‌شناسي داراي بيش از ۳۰ شاخه‌ي اصلي است كه هر كدام در زمينه‌ي ويژه‌اي كار مي‌كنند.

مشكل از همين‌جا آغاز مي‌شود برخي از روان‌پزشكان بر اين باورند كه با گذراندن چند دوره‌ي چند ساعته آموزش روان‌درماني مي‌‌توانند به روان‌درماني نيز بپردازند از سوي ديگر روان‌شناسان باليني هم بر اين باورند كه به دليل آشنايي با دارودرماني در دانشگاه مي‌توانند به درمان دارويي بپردازند. كشمكش احمقانه‌ي ميان روان‌شناسان و روان‌پزشكان از همين‌جا آغاز مي‌شود اين كشمكش تنها در ايران نيست و در برخي از كشورهاي ديگر مانند آمريكا نيز هست.

به ياد بسپاريد كه: روان‌پزشك تنها اجازه‌ي انجام دارودرماني و روان‌شناس تنها اجازه‌ي روان‌درماني دارد. پس ورود روان‌پزشك به روان‌درماني و مشاوره، و ورود روان‌شناس به دارودرماني غيرقانوني و غيرعلمي و غيراخلاقي است.

اول پيش روان‌شناس بروم يا روان‌پزشك؟

به پرسش آغاز نوشته برگشتيم. بهتر است بگويم اين بستگي به شما دارد كه كدام را برگزينيد. اگر روان‌شناس يا روان‌پزشكي كه پيش او مي‌رويد در كار خود حرفه‌اي باشد و از اخلاق پيروي كند در صورت نياز از طرف مقابل كمك مي‌گيرد و شما را پيش او مي‌فرستد. اما من به شما پيشنهاد مي‌كنم كه نخست پيش روان‌شناس برويد. چون ممكن است به دارودرماني نياز نداشته باشيد و اگر روان‌شناس تشخيص دهد شما به درمان دارويي نيز نيازمنديد بايد شما را پيش روان‌پزشك بفرستد. بيش‌تر اختلالات روان‌شناختي به رويكرد روان‌درماني و دارودرماني در كنار يك‌ديگر نيازمند هستند پس همكاري روان‌شناس و روان‌پزشك با يك‌ديگر اهميت بسيار دارد. از سوي ديگر دارو درماني براي كنترل و بهبود اختلال رواني كاربرد دارد پس دارو درماني بدون روان‌درماني نتيجه نخواهد داد.

 من هميشه يك داستان كوتاه براي كساني كه اين پرسش را از من مي‌پرسند بازگو مي‌كنم. فرض كنيد كسي پيش روان‌پزشك برود و بگويد من گرسنه‌ام روان‌پزشك او را كنار رودخانه مي‌برد برايش ماهي مي‌گيرد و به او مي‌گويد اين ماهي را بخور تا سير شوي. ولي روان‌شناس او را كنار رودخانه مي‌برد و به او ماهي‌گيري و پختن را ياد مي‌دهد تا هر گاه احساس گرسنگي كرد بتواند خود را سير كند. اين داستان يك چيز را روشن مي‌كند براي درمان دارويي نياز به روان‌پزشك احساس مي‌شود چون او تخصص پزشكي دارد. ولي اگر ريشه‌ي مشكل زيستي نباشد درمانجو نيازمند اين است كه نسبت به مشكلات خود شناخت پيدا كند و راهكارهاي مناسب براي حل مشكلاتش را بياموزد تا سلامت روانش حفظ شود. كار روان‌شناس اين است كه به درمانجو كمك كند تا به اين هدف دست يابد.

در سراسر جهان مراكزي براي درمان‌هاي اختلالات روان‌شناختي وجود دارد كه به صورت تيمي كار مي‌كنند. در اين مراكز روان‌پزشك، روان‌شناس، مددكار و پرستار روان در كنار يك‌ديگر به كار درماني مي‌پردازند و كار يك‌ديگر را كامل مي‌كنند. اين شيوه‌ي درماني مي‌تواند از درمان‌هاي انفرادي كه به دست روان‌‌شناس و روان‌پزشك انجام مي‌شود بسيار سودمندتر باشد چون بررسي همه‌جانبه انجام مي‌شود.

اگر شما نيز يك روان‌شناس يا روان‌پزشك هستيد از شما درخواست مي‌كنم با سوگيري و تعصب، احساس برتري نكنيد. همان‌گونه كه گفته شد كار روان‌پزشك و روان‌شناس متفاوت است و اگر چنين باوري نداريد شما نيز از دانش‌آموختگان نادان هستيد!


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
+ نوشته شده: ۲۰ آبان ۱۳۹۹ساعت: ۰۹:۰۰:۳۰ توسط:مسعود موضوع: